رقابتهای سیاسی متناسب با شرایط سیاسی - اجتماعی هر نظام سیاسی، حالتهای مختلفی به خود مییابد که یکی از مشهورترین آنها حالت دو قطبی است. در این مدل، طیفها و گروههای سیاسی حول دو محور مخالف و متضاد گرد هم آمده و به ائتلاف میرسند و برای کسب قدرت مبارزه میکنند. در رقابتهای سیاسی سه دهه گذشته جمهوری اسلامی نیز اغلب رقابتهای سیاسی ادوار انتخابات مختلف در قالب رقابت دو قطبی دنبال شده بود.
دوقطبی سازی فضای سیاسی کشور هرچند ممکن است برای احزاب و گروههای سیاسی دستاوردهایی بالاخص در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی داشته باشد، ولیکن بیشک تبعاتی نیز از آن برای نظام سیاسی و جامعه حاصل خواهد شد که در این میان تجربیات انتخابات ریاشت جمهوری نهم و دهم چندان خوشآیند نبوده است. این مدل وقتی خطرناک میشود که بازی درونس آن به جای برد - برد به بازی برد - باخت و حتی باخت - باخت بدل گردد! بازیهای پرشدتی که فضای جامعه را از وضعیتی عقلانی به سوی احساسی - عاطفی تقلیل داده و زمینههای مناقشات اجتماعی و درگیری و آشوب را فراهم میآورد.
از سوی دیگر برخی بازیگران سیاسی حیات و دوام و قوام خود را در قطبیسازی رقابتهای انتخاباتی میبییند. این جریانهای افراطی رمز فعالشدن پایگاه اجتماعی خود را در همین دوگانهسازی یافتهاند، چرا که امید دارند تا به جای داشتن برنامهای مشخص، با تخریب رقیب به بسیج نیروها دست یازند.
سردمداران دوقطبی سازی انتخابات آتی را باید جریان انحرافی دانست که دوام و بقای خود را در ایجاد جنجال و تنش و تخریب میبیند. رسانههای منسوب به این جریان مدتهاست که تلاش برای القاء این دوقطبی را آغاز کردهاندکه آخرین و صریحترین نوشته در این زمینه هفته گذشته در روزنامه ایران با عنوان "مختصات جبهه مخالفان احمدینژاد" درج گردید که در آن نویسنده جریان اصولگرا را در کنار اصلاحطلبان و فتنه گران و جریان هاشمی و ضدانقلاب و اپوزیسیون در اردوگاه واحدی قرار داده است! و مدعی است که «شاید پر بیراه نگفته باشیم اگر هاشمی رفسنجانی و همراهان همیشگیاش را فرمانده این جبهه بدانیم.»
روزنامه ایران پیش از این نیز در مقالهی با عنوان "/ سومین جبهه "نه به احمدی نژاد" چگونه تشکیل میشود" مدعی شده بود که «احمدی نژاد همچنین صراحتا گفت که از همان ابتدا از مسیر اکبر هاشمی رفسنجانی، کیهان و اصولگرایان سنتی منحرف بوده است؛ در واقع او توانست ظرفیت منفی کیهان و راست سنتی در افکار عمومی را در کنار ظرفیت منفی اکبر هاشمی رفسنجانی به نفع خود به کار گیرد.»
نوشتارهای فوق مبتنی بر محور قرار دادن جریان انحرافی در انتخابات آتی شکل گرفتهاند که همه منتقدین و مخالفین برای نابودسازی آن ائتلاف کرده و حتی اختلافات مبنایی خود را کنار خواهند گذاشت! این در حالی است که جریان انحرافی با پایان یافتن دوره هشت ساله احمدینژاد از نداشتن گزینهای مناسب شناخته شدهی برای جلب آراء ملت رنج میبرد، لذا در صف آرایی انتخابات آتی نقش حاشیهای و کم وزنی را خواهد داشت و چنین تحلیلهایی بیشتر برای القاء محوریت و توانایی نوشته میشود.
جالب آن است جریان هاشمی نیز که مایل است بار دیگر میدان دار صحنه انتخابات گردد، راه حیات سیاسی خود را در شکل گیری این دوقطبی میبیند. شاید دور از حقیقت نباشد که بگوییم طرح شکل گیری دولت وحدت ملی با حضور همه گروههای سیاسی چپ و راست با همین هدف محوریت یافتن هاشمی در انتخابات طرحریزی شده باشد و تلاش دارد تا با دوقطبی سازی هاشمی – احمدینژاد طرح خود را تا پیروزی در انتخابات به پیش برد. بد نیست به این بخش از نوشتار "تیمور علی عسگری"، مشاور پارلمانی مجمع تشخیص مصلحت توجه کنیم که با صراحت اعلام در یادداشتی داشته است: «احمدینژاد قطعاً در دولت وحدت ملی جایی ندارد. احمدینژاد با سلیقه و سبک مدیریتی که دارد وحدتشکن است و به هیچ وجه وحدتآفرین نیست چراکه هر چه موضعگیری افراد به دور از افراط در تصمیمگیری و تصمیمسازی باشد به دولت وحدت ملی نزدیکتر میشود و او در طول این 7 سال نشان داد که کاملاً از این مسیر دور است!»
همانطور که اشاره گردید دوقطبی سازی مطروح با پرهزینه کردن انتخابات آتی برای نظام جمهوری اسلامی همراه خواهد بود و خواسته یا ناخواسته امنیت و آرامش انتخابات را نشانه رفته است. هنوز خاطرات حوادث تلخ انتخابات سال 88 از اذهان فراموش نشده است که چطور آتش کینه ناشی از دوقطبی سازی قبل از انتخابات، دامن آراء ملت را نیز گرفت و چهره حماسه بزرگ 40 میلیونی ملت را مخدوش کرد، فتنهای که تداوم رقابت پرشدت انتخاباتی را در فردای انتخابات نیز طلب میکرد!
منطق پندآموزی و عبرت گرفتن از حوادث گذشته آشکار میسازد که نباید اجازه داد بازی برد - باخت انتخابات پیشین در انتخابات آتی ریاست جمهوری تکرار گردد و بار دیگر سلامت و آرامش انتخابات مخدوش گردد. امروز حفظ آرامش انتخابات اصلی اساسی و اولویت اول انتخابات آتی است که جریانهای سیاسی باید راهبردها و تاکتیکهای انتخاباتی خود را در درون آن تعریف نمایند. هر حرکتی که در تعارض با این اصل اساسی شکل گیرد بیشک منافع ملی جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است. لذا جریانهای سیاسی وفادار به انقلاب اسلامی باید با توجه کامل به ابعاد و زوایای این بازی انحرافی، از قرار گرفتن در پازل ایشان خودداری کرده و با تعریف صحیح صحنه انتخابات ریاست جمهوری، افراطیون را به حاشیه برانند. ضمن آنکه شناخت و اطلاعرسانی ابعاد این مساله برای آگاهسازی افکارعمومی که از میدانداری افراطیون خسته شده است، نیز موجب انفعال بیشتر جریانهای افراطی در سطح جامعه و انتخابات آتی خواهد شد.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]